زندگی من

خاطرات و روزانه های زندگی من

زندگی من

خاطرات و روزانه های زندگی من

روز کاری(1)

صبح که با نق نق جوجه از خواب بیدار میشویم،هنوز ب بسم الله را نگفته یک سی سی قطره آهن و پشت بندش آب میدهیم بهش که آهن از واجبات است و خواب آلودگی جوجه کمک میکند به پروسه خوراندن قطره.بعد از میل شدن قطره جوجه را با پستانکی در دهان توی هال مینشانیم و بساط سوپ بعد از ظهر و شب و فردا صبح جوجه را آماده میکنیم.اگر ماش و عدس خیسانده باشیم اول آن ها روی گاز قرار میگیرند و بعد از مقدار زیادی جوش زدن آبشان تعویض میشود که به اصطلاح نفخشان گرفته شود.سپس گوشت یا مرغ سوپ اضافه میشود و بعد از جوشیدن برای بار دوم آب سوپ تعویض میشود(جوجه به خاطر حساسیتش ممنوع الپیاز است) بعد از این قدری سیب زمینی رنده میشود در سوپ و بلغور جو دو سر در هاون کوبیده میشود و به سوپ اضافه میشود که خاصیت فراوان دارد.در نهایت هم هویج و کدوسبز یا هویج و گشنیز ریخته میشود و سوپ به حال خود رها میشود تا قل قل کند.تمام این پروسه باید در نیم ساعت انجام شود چون بعد نیم ساعت کلوچه ما گرسنه میشود وفغانش گوش فلک را کر میکند.سوپ دیروز را جای صبحانه میدهیم و معمولا با رضایت پذیرفته میشود(شیر و لبنیات و مغزیجات ممنوع است در نتیجه فرنی و حریره دادن به دل ما مانده)بعد از سوپ دوباره جوجه با پستانک تنها میماند تا ما بساط کته و گوشت یا کته و مرغ ناهارش را برپا کنیم.بعد از عوض کردن آب گوشت ناهار زمان حمام جوجه است.(دقت کنید ما هیچ نخورده ایم)اینجا از ترس افت فشار در حمام یک چایی سرد شده را هول هولکی میخوریم و بساط حمام جوجه را روبراه میکنیم و راهی میشویم.در حمام تا ما دوش سریعی بگیریم جوجه در وان نشسته آب بازی میکند.سپس شسته شده و برای مشت و مال و ماساژ بعد حمام آماده میشود.بعد از حمام با مرطوب کننده به سان نوکران به ماساژ دادن می پردازیم و دختر ما با لبخند رضایتی ارباب گونه خادم خود را نظاره میکند.بعد از اتمام این پروسه نوبت شیر خوردن است.الله را شاکریم که بچه ای بس راحت طلب به ما ارزانی داشته که با 9 ماه سن لطف نمیکند شیشه را نگه دارد.نه که نتواند،دلش نمیخواهد. چون بارها شده که حوصله نداشته دست ما را پس زده و شیشه را گرفته.فقط این بارها از انگشتان دست عددش فراتر نمیرود.در این مرحله شیر خورده شده و قطره ویتامین آد هم داده شده و بعد از حمام،دخمل سنگین و راضی شده و پروسه راه بردن و خواباندن در پیش داریم که خودش خوانی از خوان های رستم است.نه تنها باید حرکات به جوانب داشته باشیم بلکه باید ملایم بالا و پایین هم بشویم تا بار 9 کیلویی ما چشم ببندد و حوالی ساعت 10.5-11 بخوابد.این خواب معمولا تا 12 ادامه میابد

(ادامه دارد)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.